اسحاق گوید: ابو هاشم جعفرى مى گوید: در حضور امام حسن عسکرى (ع) بودم، یک نفر از اهل یمن اجازه ورود طلبید، سپس به محضر آن حضرت آمد، دیدم مردى فربه، بلند قامت و تنومند است، هنگام ورود، به عنوان امامت بر امام حسن (ع) سلام کرد، امام حسن (ع) جواب سلام او را داد و به او فرمود: بنشین، او نزد من نشست، من پیش خود مى گفتم: اى کاش مى دانستم که این شخص کیست؟