فردی به حکیمی گفت:
خبر داری که فلانی درباره ات چقدر غیبت کرده
حکیم گفت:
او تیری رابه سویم پرتاب کرد که به من نرسید، تو چرا آن را برداشتی و در قلبم فروکردی...