در طرز بیان نیز سقراط طریقه خاصى داشته چون معتقد نبود که استاد باید مطالب را تحقیق کرده و کامل نموده به شاگرد تلقین کند بلکه باید از شاگرد سؤال کرده و با او مکالمه و مباحثه نماید تا خود شاگرد به فکر خود به کنه مطلب علمى برسد و خودش فکور و محقق شود.

سقراط در مباحثه ابتدا چند سؤال ساده که ماهرانه ترتیب داده بود از طرف خود مى پرسید و طرف جوابهاى او را مى داد آنگاه سقراط او را ملزم مى کرد که این جوابهائى که تو داده اى نتیجه بر خلاف مقصود تو مى دهد لذا مى گویند طریقه سقراط قابله گى بود چون از عقول مردم نتیجه را مانند فرزند بیرون مى آورد.
مثلا از طرف مى پرسید آیا یخ سرد است؟ او جواب مى داد: بلى.
مى گفت: آیا سردى ضد دارد؟
-بلى.
+ آن ضد کدام است؟
- حرارت
+ آیا ممکن است یخ گرم باشد؟
-نه چون گرمى ضد سردى است و چیزى صفتى بر ضد طبیعت خود را نخواهد داشت.

باز مى پرسید: آیا عدد سه فرد است؟
-بلى.
+ آیا فرد ضدى دارد؟
-بلى.
+ زوجیت آیا ممکن است عدد سه زوج باشد؟
- نه زیرا که زوجیت ضد فردیت است.

بعد از اینها گفت: آیا زندگى ضد دارد؟
-بلى مرگ .
+ اصل زندگى به چیست؟
-به جان که ذاتا زنده است و بدن به واسطه جان زنده است.

همینطور که تصدیق نمودى عدد سه که ذاتا فرد است زوج نمى شود، و یخ هرگز گرم نخواهد بود، همینطور جان که ذاتا زنده است ضد خود را نخواهد پذیرفت.

علامه حسن زاده آملی، رساله انه الحق، ص147