در این لحظه یک آرزو و یک دعا بیش از هر چیز ذهنمان را درگیر می کند. از عمق دلمان میخواهیم همانند اربابان و مولاهایمان بمیریم. در اوج این احساس هستیم که میخوانیم


اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام


و این جمله در عین شیرینی اش چقدر سنگین و سخت است. در لحظه ای که جز مرگ و رفتن از این دنیای پست آرزویی نداریم ، در لحظه ای که از عمق جانمان می خواهیم به سان امام مان بمیریم و دنیای بی حسین را تجربه نکنیم، حرف از زندگی می زند. در اوج نفرت از زندگی در دنیایی که با خوبانش چنین میکند، دعا میکنیم که زندگی ما مانند زندگی آن عزیزان باشد.

آخر مگر کسی که به اینجا می رسد زندگی می خواهد که خدا به جای ما زندگی را دعا کرده است؟

این جاست که باید این واقعیت سنگین را بپذیریم که هیچ شیعه ای به مانند امامانش نمی میرد مگر به مانند امامانش زندگی کرده باشد.


و چقدر شبیه آنان زندگی کردن سخت تر می نماید... 


پی نوشت:

نوکری دلسوخته که از مصیبت اربابش آرزوی مرگ میکند در نیمه ی راه است. نوکر زیارت عاشورایی کسی است که دل سوخته و بغض و نفرت خود را به سمت حماسه راهبری کند. قبل از طلب مرگی مثل مرگ اربابانش، زندگی خدایی طلب کند. انتقام خون خدا را از باطل گرفتن فقط از زنده ها بر می آید ...