وقتى شما احتمال بدهید که امر به معروف و نهى از منکر تاثیر دارد، معنى اش این است که هرچقدر هم احتمال عدم تاثیر بدهید، چون در ضمنش بازهم کمى احتمال تاثیر هست، وظیفه دارید. برخى میگویند ، احتمال تاثیر ، شرط امر به معروف و مبارزه و اعتراض و نهى از منکر است و در جاهایى که احتمال میدهیم تاثیر نداشته باشد، کارى نمیکنیم. اما آنها باید بدانند که احتمال عدم تاثیر ، غیر از عدم احتمال تاثیر است. احتمال عدم تاثیر، همان احتمال تاثیر است.

و در نود و پنج درصد مواقع، بلکه نود و نه درصد مواقع اینطور است که هم احتمال تاثیر وجود دارد و هم احتمال عدم تاثیر و این احتمال عدم تاثیر ، کافى نیست براى ترک مبارزه...اما اگر موردى پیدا شد که عدم احتمال تاثیر است، یعنى احتمال تاثیر صفر است، شما در آن مورد خاص وظیفه ندارى ولى کجاست که هیچ احتمال تاثیرى نیست؟ به ما نشان دهید.

سکوت به بهانه اینکه حالا دوره صدر اسلام نیست و این آیات جهاد و شهادت و مبارزه و امر به معروف و نهى از منکر براى همان دوره پیغمبر و امیرالمومنین بوده و دیگر نسخ گردیده و مخاطب این آیات خود حضرات معصومین بوده اند، باعث شد در زمان شاه ،کم کم بحث امر به معروف و نهى از منکر از داخل رساله هاى مراجع هم تقریباً حذف شد و امام بود که دوباره این مبحث را در رساله اش آورد. امام گفت ، خطر جانى ، در امر و نهى مسائل جزئى ، مانع ابراز نظر و انتقاد و مبارزه است.

مثلاً کسى دارد غیبت دیگرى را میکند، میگویند اگر احتمال تاثیر میدهى و خطر جانى تو را تهدید نمیکند، انتقاد کن. ضمن اینکه معمولاً همیشه احتمال تاثیر هست. ممکن است همان لحظه در آن مخاطب نشان ندهد که حرف شما، مقاله شما، فریاد اعتراض شما اثر کرده باشد، ولى اثر کرده ، چه ممکن است درصد آن کم و زیاد باشد یا غیر مستقیم اثر روى آن فرد یا دیگران گذاشته باشد. هیچ فریادى نیست که هیچ اثرى نداشته باشد. لذا امام آمد و کفت

خطر جانى در موارد غیر مهم طرح میشود و احتمال تاثیر هم همانجا طرح میشود، ولى وقتى هدف مبارزه نجات امت اسلام و قران است ، جلوگیرى از بدعت ها و خیانت ها است ، جلوگیرى از انحرافات و سقوط سیاسى و اجتماعى یک جامعه است، خطر حاکم شدن مفسدین فى الارض بر امت اسلام است، مساله احقاق حق و حذف باطل از جامعه است، اینجا اصلا امنیت شرط نیست، جانت را هم باید به خطر بیاندازى ، و الا این همه آیات که میفرماید، قاتلوا، جهاد کنید، بکشید و کشته شوید، براى چه کسى است.

مگر میشود گفت که آقا ما میاییم جنگ به شرطى که براى ما خطر نداشته باشد. جنگ و جهاد یعنى خطر ، اصلاً اگر احساس امنیت شرط مبارزه باشد، کل کربلا نامشروع است، چون امام حسین میدانست که جانش در معرض خطر است، از ظاهر کار هم مشخص بود که تلاش او اثرى ندارد، اما خون حسین تاثیرش را گذاشت. کربلا بنى امیه را سرنگون کرد، چند سال پس از کربلا ، شاخه سفیانى بنى امیه سقوط کرد و قدرت افتاد دست شاخه مروانى بنى امیه و آنها هم چند دهه بیشتر نتوانستند بمانند و بنى عباس با شعار دروغین حمایت از اهل بیت سر کار آمدند

"انقلاب بى پایان و انقلابیون على البدل"