هر سال که رهبرى روى سالها اسم میگذارند، ما یک ماجراهاى جالبى در شوراى عالى انقلاب فرهنگى داریم. تمام اعضاى شورا با ولایت پذیرى بالا دور هم مینشینند و شروع میکنیم دو سه جلسه همینطور سخنرانى میفرماییم در تایید صحبتهاى رهبرى که به به! عجب اسم خوبى روى این سال گذاشته اند! ابعادش چیست؟ بیایید ابعادش را بررسى نماییم...بعد یک کمیته اى تشکیل میشود که ببینیم چه کار کنیم ... بعد تقریبا حوالى ماه هشتم و نهم سال میگویند چه شد بالاخره؟ مطالب را جمع بندى کنیم، چى شد بالاخره؟

...بعد آخرش میگویند مسائل خیلى پیچیده است...[خنده حضار]... مسائل خیلى پیچیده است ، باید در جاهاى دیگر بررسى تخصصى روى آن صورت پذیرد....بعد کم کم به بهمن که میرسد، یکى میگوید آقا! راستى چه شد اسم سال بالاخره؟ بعد خودمان به خودمان میگوییم، دیگر باید آماده شویم براى برنامه هاى سال جدید، چون یکماه دیگر سال جدید میاید با نام گذارى جدید...
همه هم فهمیده اند ، هر سالى که رهبرى اسم میگذارند، معنى اش این است که در آن سال ، آن کار حتماً نخواهد شد. یعنى وقتى ایشان میگوید اقتصاد مقاومتى ، همه میفهمند که امسال قرار است در باره اقتصاد مقاومتى یک عالمه حرف بزنیم اما هیچ کارى نکنیم تا وقت آن برسد که مشخص شود در سال بعد چه کارهایى نباید بکنیم... نمیشود فقط حرف زد، رهبرى دارد خط مشى تعیین میکند، وظیفه اش هم همین است، اختیارش را هم دارد، اما بقیه باز شروع میکنند مثل رهبرى حرف میزنند و از ایشان کلى تر حرف میزنند. رهبرى خواسته ها را دقیقش میکند، اینها فرمایشات کلى میفرمایند همه شان، موضع فرارهبرى اتخاذ میفرمایند، یک رهبر داریم دیگر، بقیه که قرار نیست رهبر باشند ، آنها باید بروند اجرا کنند...

"شیعه انگلیسى خود ما هستیم، انقلاب و خطر کوتوله شدن"