سوال میکنند ، مگر تجربه و درک شما از دین، تجربه شخص خودتان نیست؟ جواب میدهیم بله، بعد نتیجه میگیرند که دین یک امر شخصى است. این مغالطه است.

فرق است بین اینکه درک شخصى من ، ظرف معرفت باشد یا قید معرفت. این دو با هم فرق دارد. این همان اشتباهى است که کانت و کانتى ها و فلسفه جدید در غرب ، در باب مقولات فاهمه مرتکب شده اند. میگویند هر انسان از دریچه چشم و ذهن خودش ،جهان را میبیند و میشناسد.

 اما اینکه تو از دریچه چشم و ذهن خودت به عالم نگاه میکنى، معنى اش این نیست که عالم ، تماماًمقید است به نگاه و ذهن تو

به عبارت دیگر ، درک و تجربه شخصى شما و شخصیت فردى شما ، ظرف ادراک است، نه قید ادراک، توجه کردى چه شد؟ .... توجه نکردى چه شد....[خنده حضار] درک شخصى هرکس، مجراى آگاهى است ، نه قید آگاهى ، یعنى وقتى شما دوربینى به دست میگیرى و به صحنه اى نگاه میکنى، درست است که تو از دوربین به صحنه نگاه کرده اى ، اما صحنه مشروط و مقید به دوربین تو نیست. آن صحنه مستقلاً وجود دارد و تو آنرا درک کرده اى، البته من نمیگویم که کُنه آنرا درک کرده اى،بله، ما قبول داریم عقل بشر محدودیت دارد. تجربه بشر محدود است. حواس اش خطا میکند. عقلش هم خطا میکند و لذا ما احتیاج داریم به انبیاء در کنار عقل.

میگویند هرکسى از چشم خودش به عالم نگاه میکند، هرکس تجربه شخص خودش را دارد، بنابراین دین هرکسى هم مخصوص خودش هست، یعنى جداى از تجربه شخصى ما ، هیچ چیز قطعى وجود ندارد که بین همه ما مشترک باشد؟ چرا ، وجود دارد و بهترین مثال را از خود دین میشود بیان کرد. ما در قرآن، یک تعبیر "سبیل" داریم و یک تعبیر صراط، هر دو را هم به معنى راه ترجمه میکنند. منتهى بین این دو فرق هست.

ماشین هایى که در اتوبان حرکت میکنند، همه در یک شاهراه طى مسیر میکنند، دارند به سمت یک جهت حرکت میکنند، در عین حال هرکدام در لاین خودشان هستند و روش رانندگى، سرعت و مهارتشان با هم متفاوت است.کلمه صراط در قرآن ، هیچ کجا بصورت جمع نیامده، اما سُبُل به معنى راهها که جمع سبیل است، در قرآن داریم. میشود اینطور تشبیه کرد که آن اتوبان صراط است و این لاین ها ، هرکدام یک سبیل اند. اینکه میگویند ایمان هرکس یک راه شخصى و فردى به سوى خدا است، و طرق الى الله به تعداد اَنفُس خلایق است، حرف درستى است، اما این معنى اش این نیست که ما به تعداد آدم ها دین داریم.