تأکید میکنم مطلب را کامل و با دقت مطالعه بفرمایید:

✅ وقتی مکه در سال هشتم هجری به دست مسلمین فتح شد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله دستور عفو همگانی صادر کردند. اما فرمودند عبدالله(برادر رضاعی عثمان) را هرجا گیر آوردید بکشید حتی اگر خود را به پرده ی کعبه چسبانده باشد.

این شخص ابتدا مسلمان بود ولی بعد مرتد شد و به مکه فرار کرد و شروع کرد به خدا و پیامبرش دروغ بستن.

وقتی عبدالله دستور قتلش را شنید به برادرش عثمان پناه برد و از او خواست که نزد رسول خدا واسطه شود تا او را نکشند.

عثمان برادر را برداشت و نزد پیامبر آورد و از رسول اکرم طلب بخشش و گذشت برای برادر مرتد خود کرد.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله مدتی طولانی سکوت کردند و سپس سربلند کرده و رضایت دادند.

با اینجای ماجرا کار دارم:

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رو به اصحاب کردند و فرمودند:

می دانید چرا مدتی طولانی سکوت کردم؟

منتظر بودم یکی از شما بلند شود و سر از تن عبدالله جدا کند.

(صفحه 192و193،کتاب سقیفه،علامه عسکری)

آری 

امام جامعه همیشه حرف خود را صریح نمی زند، یا مصلحتی را می بیند یا مقامش اقتضای سخن گفتن نمی کند، این تویی که با بصیرتت باید تشخیص به موقع و صحیح داده و عمل کنی و الا بعد از آنکه همه چیز روشن شد هنری نکردی!


✅ وقتی امام علی علیه السلام از انصار می پرسید که چرا با غیر من بیعت کردید؟ جواب می شنید: چون تو اعلام خلافت نکردی! اگر تو زودتر گفته بودی حتما با تو بیعت می کردیم!


اینها همیشه منتظرند که امامشان سخن بگوید تا حرکت کنند، اما نمی دانند که همیشه اینگونه نیست.

✅ همیشه قرار نیست امام جامعه با صراحت سخن بگوید،این تویی که باید تشخیص دهی؛ و آیا بصیرت معنایی غیر از این دارد؟


اگر با افکار و اعتقادات رهبرت دم خور باشی و نظام فکری او را در سخنانش بیابی لازم نیست که در هر حادثه ای برایت فتوا بدهد تا تو حرکت کنی، بلکه قبل از آنکه لب بگشاید، ناگفته های او را می دانی.✅


✅ امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند :

که از تاریکی شب استفاده کنید و بروید.

آنان که حسین شناسند می دانند که نباید بروند.

امام وظیفه ی خود می داند که جان یارانش را بیهوده به خطر نیندازد، به همین دلیل به اصحابش می فرماید که اینها با من کار دارند و قصد جان مرا کردند، شما جان خود را نجات دهید.

اما تو وظیفه ای دیگر داری! تو نباید مصلحت سنجی کنی!

مصلحت سنجی کار امام جامعه است و کار تو فهم طلب امام از تو که شاید مثل این داستان کربلا خلاف حرف صریح امامت باشد.


✅ اما امان از آن مذهبی هایی که دم از ولایت مداری می زنند ولی حاضر نیستند حتی سخنان ولی زمانشان را گوش دهند تا بفهمند که او از آنها چه می خواهد!


✅ قضیه وقتی بدتر می شود که امام جامعه ی مسلمین بارها مطلبی را بیان می کند(مثلا چند بار در ظرف یک سال می فرماید: من به مذاکره خوشبین نیستم) اما عده ای هنوز منتظر میمانند تا ایشان حرفش را صریح تر بزند.

نه تنها نگفته های ایشان را نمی فهمند و نمی دانند، بلکه گفته های ایشان را هم نمیدانند و از روی جهل می گویند ما منتظریم رهبری نظرشان را بگویند!✅


یا اگر رهبری فلانی را قبول نداشت عزلش میکرد!

✅در زمان بنی صدر، امام او را قبول نداشت، هر جنایتی میکرد امام هیچ نمیگفت و از او حمایت میکرد بارها نزد امام رفتند و درخواست کردند امام بر علیه بنی صدر چیزی بگوید اما امام منتظر بود مردم و طرفدارانش بصیرت پیدا کنند… و اقدامی نمیکرد، نه او را عزل میکرد و نه بر علیه او چیزی میگفت بلکه حمایت هم میکرد؛ 

آری 

او منتظر بود تا مردم جلوتر از او بروند تا ببیند آیا به بلوغ سیاسی و بصیرت در دین رسیده اند یا خیر؟! 

آیا به این درک رسیده اند؟!

و آیا با روشنگری جامعه آماده است یا نه؟! 

تا اینکه یکی از بزرگان میگوید امام از اخبار سیما مشاهده کرد که مردم بر علیه بنی صدر که حکم تنفیذ از امام دارد، شعار میدهند… امام لبخندی بر گوشه لبانش نقش بست و فرمود حالا وقتش است و بعد از اینکه دید غالب مردم آگاه شده اند حکم عزل بنی صدر را صادر کرد.

✅ مردم نمیدانستند امام  قرآن پروردگارش را خوب خوانده و طبق قرآن عمل میکند؛ نمیدانستند امام از قضیه حضرت موسی و هارون درس گرفته که تفرقه و اختلاف خطرش بیشتر از شرک است!✅

چقدردر راه امام استوارماندیم؟


خط امام


من باز می‌گویم همه مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی‌تان - به خیال خام خودشان - بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و باچشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه‌ای آرامتان نمی‌گذارند.


صحیفه امام ج 21ص328