تفسیرالمیزان : 
و اینکه بعد از ذکر تسبیح موجودات ، علم خود را به آنچه مى کنند ذکر کرده ، خواسته است تا مؤ منین را ترغیب نموده و از عملشان تشکر کند، که خیال نکنند پروردگارشان نسبت به تسبیح ایشان بى تفاوت است ، نه ، بلکه تسبیح ایشان را مى بیند و مى شنود، و به زودى به ایشان پاداش حسن مى دهد و نیز اعلام به تمامیت حجت علیه کافران است ، چون یکى از مراتب علم او همان نامه هاى اعمال و کتاب مبین است ، که اعمال در آن ثبت مى شود، تسبیح کفار به زبان حالشان و انکار زبانیشان هر دو در آن درج مى گردد.

حضرت رسول اکرم(ص) درباره‌ی زیبایی نماز می‌فرماید: «به راستی برای هر چیز زینتی است و زینت اسلام نمازهای پنج‌گانه می‌باشد و برای هرچیز صورتی، و صورت دین نماز است. پس در اثر بی‌توجهی به نماز صورت دینتان را زشت نشان ندهید»

سوره معراج:

إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا ﴿19﴾ 
إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا ﴿20﴾ 
وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا ﴿21﴾ 
إِلَّا الْمُصَلِّینَ ﴿22﴾ 
الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ )23)
به راستى که انسان سخت آزمند [و بىتاب] خلق شده است (19) 
چون صدمهاى به او رسد عجز و لابه کند (20) 
و چون خیرى به او رسد بخل ورزد (21) 
غیر از نمازگزاران (22) 
همان کسانى که بر نمازشان پایدارى مىکنند (23) 
اگر صفت حرص را در آیات مورد بحث (که از خلقت بشر سخن مى گوید، و با در نظر گرفتن اینکه مى‌خواهد حرص را مذمت کند)، به همه انسانها نسبت داده ، با (احسن ) بودن خلقت هر چیز که آیه (الذى احسن کل شى ء خلقه ) از آن خبر مى دهد منافات ندارد، چون حرصى که منسوب به خداست حرص بر خیر واقعى است ، و حرصى که صرف جمع مال و غفلت از خدا مى شود منسوب به خود 
انسانها است ، این خود انسان است که حرص خدادادى را مثل سایر نعمتها به سوء اختیار و کج سلیقه‌گى خود به نقمت مبدل مى سازد. 
اوصاف نمازگزارانى که از (هلوع ) بودن استثنا شده اند الا المصلین 
این استثناء از انسان هلوع است ، و اگر از میان همه امتیازات مؤمنینى که در آیات بعد ذکر مى‌شود نماز را اختصاص به ذکر داد، براى این بود که شرافت نماز را رسانیده ، و بفهماند نماز بهترین اعمال است . 
علاوه بر این ، نماز اثر روشنى در دفع رذیله هلع مذموم دارد، چون در آیه (ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر) نماز را بازدارنده از هر فحشاء و منکر دانسته .
اینکه کلمه (صلاه ) را به ضمیر (هم ) اضافه کرده دلالت دارد بر اینکه بر خواندن نمازشان مداومت داشته اند، نه اینکه دائما در نماز بوده اند، و ستودن آنان به مداومت در نماز اشاره است به اینکه اثر هر عملى با مداومت در آن کامل مى شود.