اگر انسان را موجودى تعریف کردى که ٥٠-٦٠ سال زندگى میکندو بعد نابود میشود و تنها راه یا مهم ترین راه معرفت حقیقى او تجربه است،آن وقت این انسان موتور حرکتش و تمام انگیزه هایش در رفتارهاى فردى و اجتماعى، لذت طلبى غریزى است. این انسان یک موجود سود محور و فایده محور است شما وقتى براى این انسان بخواهى بگویى سعادت و شقاوت ات در چیست و بعد تعریف کنى چه چیزهایى به نفع تو است و چه چیزهایى نیست و تکامل تو در چیست، باید بگویى انسان کامل انسانى است که بیشترین لذت را با کمترین محدودیت در کوتاهترین مدت بدست بیاورد. این میشود انسان کامل. آنوقت میبینى در این انسان شناسى عمل کثیف هم جنس بازى ، میشود حقوق بشر اما در بشر شناسى و مکتب حقوقى اسلام ، این حق بشر نیست بلکه حد بشر است، نفى انسانیت و نفى بشر است. آنجا جزء حقوق و کرامت انسان است و اینجا رذالت انسان و حقوقى ما براى بشر قائلیم که آنها این حق را نفى میکنند و آن حق کرامت معنوى است

برادران ، خواهران حرف ما این است، نه تنها حرف ما بلکه حرف هزاران نفر از حکماء الهى در طول تاریخ ، این امر بدیهى که ،تعریفى را از انسان که تو ارائه میدهى، تمام علوم انسانى ات را متحول میکند، و بر همان اساس تو را جلو میبرد. آیا این غلط است؟