روزهای عادی که به مدینه می‌روی، دلت می‌گیرد، اما این روزها بیشتر از گذشته دلمان برای مدینه می‌تپد. دلمان برای مدینه می‌تپد چون از زیارت خاندان رسول‌الله(ص) نیز بی نصیبیم. حرمت شکستند و شیعه علی(ع) را با حرمت شکنی کاری نیست. پس عزت دلتنگی را به جان دل خریدیم تا همگان بدانند که اگر نرفتن به زیارت خاندان پیامبر(ص) در مدینه را وداع گفتیم به این دلیل است که از همین خاندان آموختیم که می‌توان دلتنگی‌ها و سختی‌ها را به جان خرید اما زیر بار بی حرمتی نرفت.

 

روزهای عادی هم که به مدینه می‌رفتی دلت از غربت ائمه(ع) می‌‎گرفت. غربتی فراتر از نداشتن بارگاه و چراغ و لوسترهای روشن بر سر مزار. غربتی فراتر از نداشتن ضریح. این غربت دردی است که بر جان انسان می‌نشیند زیرا قصورمان را به یادمان می‌آورد. قصوری از نشناختن امامانی که برای هدایتمان در اوج سختی زندگی کردند، در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند و در اوج غربت نیز در شهر جدشان آرمیده‌اند، زیرا اینان وارثان رسول‌الله هستند و امروز حتی نامشان نیز از سر در قبرستانی تاریک، در شهر جد بزرگوارشان پاک شده است.

 

این روزها بیشتر دلمان برای مدینه پر می‌کشد، بیشتر دلمان هوای بین الحرمین شهر پیامبر(ص) را می‌کندT اما از طرفی نیز در این دلتنگی، شادیم. شاد به روزهای پر از نشاط ماه رجب. روزهایی که پر است از مناسبت‌های مذهبی. و این مناسبت‌ها با مهمانی رفتن در ماه رمضان ادامه خواهد داشت. مناسبت‌هایی که آغاز آن با ولادت پنجمین امام(ع) است. امامی که او را باقرالعلوم یعنی شکافنده علوم نامیدند.

 

در قاموس گفته شده است: محمد بن على بن حسین را باقر می خواندند چون در علم تبحر داشت. در لسان العرب نیز ذکر شده است: آن حضرت را باقر می ‏خواندند چرا که علم را می ‏شکافت و به اصل آن پى می ‏برد و فروع علم را از آن استنباط می ‏کرد و دامنه علوم را می شکافت و وسعت می‌داد.

 

ابن حجر در صواعق می ‏نویسد: او را باقر می ‏خواندند و این کلمه از «بقر الارض» اخذ شده است، یعنى آنکه زمین را می ‏شکافد و مکنونات آن را آشکار می ‏کند؛ زیرا او نیز گنجینه ‏هاى نهانى معارف و حقایق احکام و حکمتها و لطایف را که جز از دید کوته نظران و ناپاکان پنهان نبود، آشکار می ‏کرد.

در تذکرة الخواص نیز آمده است: او را باقر لقب داده بودند زیرا در اثر سجده ‏هاى فراوان، پیشانى‏اش شکاف برداشته بود. برخى هم گویند چون آن حضرت از دانش بسیار برخوردار بود او را باقر می ‏خواندند.

 

امام باقر(ع) هم از جهت پدری و هم از طرف مادری، فاطمی و علوی هستند

 

محمّد بن علی بن الحسین(ع)، ملقب به باقر و کنیه ابو جعفر فرزند امام سجاد(ع) است. برخى روز تولد آن حضرت را در مدینه اول ماه رجب مصادف با روز جمعه می‌دانند و برخى دیگر، سوم صفر دانسته‌اند. پدر ایشان امام سجّاد(ع)، پیشوای چهارم شیعیان و مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی(ع) است؛ لذا هم از جهت پدری و هم از جهت مادری فاطمی و علوی است.

امام باقر(ع) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصه فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علوم و معارف اسلامی طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنه‌دار به بنیان‌گذاری و تأسیس دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسید.

 

اوضاع اجتماعی، سیاسی تشیع در دوران امام باقر علیه السلام


دوران امامت آن حضرت مصادف با ادامه فشارهای خلفای ستم گر بنی امیه مانند: ولید بن عبد الملک، سلیمان بن عبد الملک، عمر بن عبد العزیز،، یزید بن عبد الملک و هشام بن عبد الملک بود که تاریخ، برخورد جنایتکارانه آنها را با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان ضبط نموده است . در آن دوران، عراق به عنوان مرکز اصلی شیعیان بود و همین مسئله باعث وحشت دستگاه اموی شده بود و لذا حاکمان اموی سعی می کردند از نزدیک شدن مردم عراق با حضرت باقر(ع) جلوگیری کنند. به زعم آنها، مردم عراق شیفته محمّد بن علیّ(علیهما السلام) بودند و او را  «امام» می دانستند و از تماس ها ممانعت می کردند. لکن در مراحل مختلف از جمله مراسم حج و غیره، مردم مسلمان و به خصوص شیعیان عراق با حضرت باقر (علیه السلام) تماس برقرار نموده و دستور می گرفتند و یا سوال ها و شبهات فقهی و غیره را با ایشان در میان می گذاشتند و پاسخ و راهنمائی می شنیدند.

 

امام باقر «علیه السلام» و تبیین معارف الهی 


در دوره امام باقر(ع) زمینه های انقراض امویان و روی کار آمدن عباسیان و پدیدار شدن مشاجرات سیاسی و برسر حکومت مسلمین و نزاع های قومی هموار شده، به خصوص بعد از حادثه خونین کربلا که چهره ننگین بنی امیه را سیاه کرد و نفرت مردم از اعمال و کردار آنان زیاد شد و عده ای زیاد بسوی اهل بیت هدایت شدند و حقانیت آل علی (ع) بر آن ها آشکار گردید. لکن مردم به جهات متعددی از جنگ و درگیری نظامی با حاکمان روگردان شده و به تدریج به طرف معارف و علوم الهی گرایش پیدا کردند و توسط امام سجاد و امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) به بهترین نحو هدایت شدند و هزاران حدیث از زبان آن بزرگوار در توضیح و تبیین معارف اسلامی و قرآنی و فقهی و تفسیری در دسترس مردم و دانشمندان قرار گرفت.

 

از آنجا که وجود امام باقر(ع) با آن هدایت ها و معنویات وجودی به ضرر حکومت بود و همواره بنی امیه از آل علی و اهل بیت پیامبر(ص) خوف داشتند، درصدد اذیت و آزار حضرت بر می آمدند ولکن ائمه معصومین(ع) هیچگاه از اهمیت تکلیف شورش و انقلاب بر علیه ظلم و ستم اموی غافل نبودند و به طور غیر مستقیم قیام های حق طلبانه شیعه را رهبری می کردند، برای نمونه می توان از حرکت زید بن علیّ(برادر حضرت) نام برد. از امام باقر(ع) در روایاتی نقل شده است که قیام ایشان را تایید می کرده و فرمود: «خداوندا پشت مرا به زید محکم کن».

 

بی شک آن چیزی که در این زمانه می توانیم بیش از پیش از وجود نازنین امام باقر(ع) و توجه به زندگی ایشان بیاموزیم این است که بدانیم باید در هر دوره بر اوضاع و احوالات زمانه خود آگاه بوده و برای پیشرفت جامعه اسلامی و نزدیک تر شدن واقعیت جامعه به حقیقت تشیع بر شرایط کنونی دنیای پیرامونمان مسلط باشیم. زیرا همان گونه که در زمان امام باقر(ع) قیام با شمشیر به علت شکست های سابق و خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان ممکن نبود و امام باقر(ع)، تلاش خود را صرف مبازره فرهنگی و تبیین و تدوین سنت نبوی و اسلام ناب محمدی[صلّی الله علیه و آله] نمود ما نیز موظفیم قبل از هر چیز بر زمانه خود و نیازهایمان واقف باشیم و در جهت رفع آن نیازها برآییم.