انسان ، یک حقیقت است؛ حقیقتی که دارای ابعاد وجودی مختلفی است. آن جا که می گوید : «وزن و شکل من» یا «غذا و رشد من» ، درباره بعد جسمی و مادّی و طبیعی خویش سخن می گوید و آن جا که می گوید : «فکر و اندیشه و عقل من» ، از ابعاد غیر مادّی وجود خویش خبر می دهد.
«ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم؛ ولى آنها از حمل آن خوددارى کردند و از آن هراس داشتند؛ اما انسان، این بار را بر دوش کشید. او بسیار ظالم و جاهل بود (قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خودش ستم کرد)»
یکی از گناهان بزرگ غیبت است، گوش دادن به غیبت گناه غیبت کردن را دارد، زیرا اگر کسی به غیبت گوش ندهد، غیبت کننده جرئت غیبت کردن و ریختن آبروی مؤمن را پیدا نمیکند.
این سخن گهربار مولای متقیان(ع)ضرب المثلی است به این معنا که آینده از آن استقامت کنندگان است و در صبح ظهور از کسانی که در شب تاریک غیبت دست از یاری امام زمان(ع)و زمینه سازی برای ظهور با شکوه آن حضرت بر نداشته اند تقدیر می شود.
ادامه...
مولانا امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام :
"فعندالله الصباح یحمد القوم السری"
صبحگاهان رهروان شب ستایش شوند.
این سخن گهربار مولای متقیان(ع)ضرب المثلی است به این معنا که آینده از آن استقامت کنندگان است و در صبح ظهور از کسانی که در شب تاریک غیبت دست از یاری امام زمان(ع)و زمینه سازی برای ظهور با شکوه آن حضرت بر نداشته اند تقدیر می شود.
"فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال"
چهره واقعی انسانها در تحوّلات و گرفتاریها مشخّص می گردد.
و یاران حقیقی امام زمان(ع)شناخته می شوند.
یکی از نشانه های منتظران حقیقی و یاران راستین امام زمان(عج)صبر و استقامت در سختی ها و امتحانات زمان غیبت میباشد به طوری که همچون بنیان مرصوص با ایمان و اعتقادی راسخ دست از محبت و اطاعات امام و مولای خویش بر نمی دارند.
حسد، از رذایل اخلاقی ، گناهان کبیره و به معنای آرزویِ زوال نعمتها و داشته های دیگران میباشد.
برخی از مفسران واژه حسد را در اصل به معنی چیزی را بر چیزی ساییدن چندان که خراشیده شود، دانسته اند.
برخی از فرهنگ نویسان، اصل این واژه را از حَسْدَل به معنای کَنِه دانسته اند؛ همان گونه که کَنه پوست تن آدمی را زخم میکند و خونش را میمکد، حسد نیز با جان و روان حاسد چنین میکند.
انسان موجودی است که جز با زندگی اجتماعی نمی تواند دوران عمر را سپری کند و طبیعی است که در زندگی اجتماعی، نسبت به دیگران تکالیفی داشته باشد و دیگران نیز حقوقی بر او داشته باشند. به مجموع این ارتباط و حقوق و تکالیف متقابل، آداب معاشرت اجتماعی می گویند.
از میان پنج آیة 21 تا 25 سورة یونُس از صفحة 211 ، قرآن، پس از اشاره به مکر الهی در برابر نقشههای جاهلانة مشرکان، در دوآیة 22 و 23 به ناسپاسی انسان اشاره میکند که چگونه او در مشکلات بزرگ و به هنگام خطر، همهچیز را جز خدا فراموش مینماید، امّا بهمحض اینکه بلا برطرف، وآتش، خاموش شد و مشکل، حلگردید، بار دیگر،گناه و بیتقوایی را پیشهکرده و از خدا بیگانه میشود.
سرچشمه بسیاری از خوبی ها ، نیکی ها و کارهای شایسته ای که از انسان سر می زند نتیجه یک راهنمای خوب و دوست شایسته در زندگی است دوستان نادان از جهتی حکم شیطان را در زندگی دارند شیطان به ظاهر خود را دوست و خیرخواه جلوه می دهد و همه رذائل اخلاقی را با وسوسه هایش زیبا جلوه می دهد. شخصی که دوستی با شیطان را برگزیده است هیچ خیری در زندگی نخواهد دید و زندگی او سراسر شر و تیرگی خواهد بود و سرانجام سقوط خواهد نمود زیرا بالاخره صبر خداوند که والاترین و برترین دوست انسان در زندگی است به سر آمده و نابودی او فراهم خواهد شد.
خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید:
«الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین»؛ آل عمران.134 «مومنان در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و ازخطای مردم در می گذرند وخدا نیکوکاران را دوست دارد.»
انسانی که در زندگی به دنبال آرامش می گردد، باید حضور خدا را در زندگیش پررنگ کند و از غفلت و فراموشی به دور باشد، در این میان برخی عوامل غفلت زدا هستند و برخی غفلت زا.
حمران بن أعین (ره) میگوید: وارد شدم بر امام باقر علیهالسلام و عرض کردم به من وصیتی کن! امام باقر علیهالسلام فرمود: به شما وصیت میکنم که همیشه تقوای الهی داشته باش، و از شوخی کردن (زیاد) بپرهیز که شوخی، آبرو و هیبت انسان را از بین میبرد، و عاقبت به خفت و خواری کشیده خواهد شد
امام علیهالسلام از کثرت مزاح و شوخی نهی میفرماید، زیرا هیبت و وقار مؤمن را از بین میبرد و از آبرویش نزد مردم میکاهد؛ همچنان که در جامعهی کنونی نیز افرادی که زیاد شوخی میکنند، چندان وجههای در میان مردم ندارند. افرادی که با سخنان بیهوده مردم را سرگرم میکنند، هم آبروی خود را میبرند و هم توجه انسان را از واقعیتها دور میکنند. به این حدیث شریف توجه نمایید:حضرت علی علیهالسلام فرمود: کسی که تو را به مطالب باطل خشنود سازد و با سخنان غیر واقعی سرگرم نماید، (حقایق را از تو پنهان داشته و) در حقت خیانت کرده است
در قرآن کریم بارها خداوند متعال به ادای حقّ پدر و مادر سفارش می کند. رنج هایی را که مادر در دوران بارداری و زایمان و شیر دادن و به سامان رساندن فرزند به جان خریده است گوشزد می فرماید، و تعلیم می دهد که آن گاه که به اوج توان و رشد رسید و به مرز چهل سالگی که دوران پختگی و کمال است قدم نهاد زبان حالش چه باشد؛ چرا که در این دوره، نه خامی و بی تجربگی سال های جوانی را دارد و نه ضعف وسستی دوران پیری را. در چنین شرایطی شایسته است بگوید:
انسانها در این دنیا مسافرانی هستند که مقصد شان آخرت است. عمر انسان مانند آن قطار سریع السـیـری اسـت کـه بـه سـرعت می گذرد و این دنیا به منزله ایستگاه که به انسانهای مسافر، فـرصـت انـجـام کـارهـای خـویـش را می دهد تا برای خود، برای راهی طولانی که در پیش دارند تـوشه ای برگیرند تا فردا پشیمان نشوند. پس باید مراقب بود و از فرصتها استفاده کرد و از تـبـاه شـدن عـمـر و اسـتـعـداد جـلوگـیـری نمود. بـه قول سعدی:
یکی از گناهان خطرساز و کلیدی که گناهان متعددی را در پی دارد، «حسد» است. راغب اصفهانی در تعریف حسد، چنین می گوید: «اَلْحَسَدُ تَمَنّی زَوَالِ نِعْمَةٍ مِنْ مُسْتَحَقٍّ لَهَا وَ رُبَّمَا کَانَ مَعَ ذَلِکَ سَعْیٌ فِی اِزَالَتِهَا؛ حسد، آرزوی زوال نعمت از مستحق آن است و گاه همراه این آرزو تلاشی [هم] در زوال نعمت انجام می گیرد.»
نفرت از دیگران ناشی از یک سری خشم های فرو خورده و یا حسادت ها کینه توزی هاست. که بسیار آزار دهنده است . و واقعا انسان را در تنگنا قرار می دهد و چه بسا که اتفاقات ناگواری را به دنبال داشته باشد .
از همان دوران کودکی هر یک خدایمان را در ذهن بگونه ایی تصور کرده بودیم .اما باید گفت خداوند در تصور نمی گنجد و اگر فردی برای خداوند تصوری قائل است در حقیقت برای او شریک قائل شده است .
مخاطب به مثابه مشتری: در مباحث مخاطب شناسی: رسانه ها بحث می کنند که مخاطب کیست و چیست؟ یک نگاه لیبرال سرمایه داری این است که مخاطب یک مشتری است. در نگاه دینی ما،مخاطب و مستمع، فردی است که دقایقش امانتی است. که در اختیار ارتباط گر رسانه ای است و باید مطالبی را به او ارائه کنند که به درد دنیا و آخرتش بخورد.