..آللهم آرزقنآ حبک وحب من یحبک وحب عملآ یقربنآ آلی حبک
نزدیک گناه هم نشوید .
اگر کسی به لبه ی پرتگاه نزدیک شد ، خوب احتمال سقوطش هم بیشتر میشود .
یعنی آن کارهای مباحی را هم که بعد انجام آن احتمال گناه را در پی دارد انجام ندهید !
..آللهم آرزقنآ حبک وحب من یحبک وحب عملآ یقربنآ آلی حبک
نزدیک گناه هم نشوید .
اگر کسی به لبه ی پرتگاه نزدیک شد ، خوب احتمال سقوطش هم بیشتر میشود .
یعنی آن کارهای مباحی را هم که بعد انجام آن احتمال گناه را در پی دارد انجام ندهید !
اگر خدا را دوست داریم، خدا گفته است:
لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ...... سوره حجرات ایه ۱۱
همدیگر را مسخره نکنید!
.
. اگر خدا را دوست داریم، خدا گفته است:
وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُم ..... سوره حجرات ایه ۱۱
از همدیگر عیب جویی نکنید!
القلب السلیم: و آن قلبی است مخلص برای خدا و خالی از کفر و نفاق و هرگونه پستی .
{ إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ }
القلب المنیب: و آن قلبی است که همیشه در حال برگشت و توبه به سوی خدا و از آن سو ثابت و پابرجاست بر طاعت خدا .{ مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ }
القلب المخبت: و آن قلبی است فروتن و آرام به ذکر خدا .{ فتُخْبِتَ لَهُ قلُوبُهُمْ }
القلب الوجل: و آن قلبی است که از یاد خدا می لرزد که مبادا عمل وی به درگاه خدا قبول نشود و از عذاب خدا نجات نیابد .{ وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَی رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ }
عمرو بن جناده که یازده سال دارد، به امام حسین(علیه السلام)گفت، مرا مادرم فرستاده است. میگویند آنقدر قدش کوتاه بود که وقتى راه میرفت ، شمشیرش روى خاک کشیده میشد. امام او را بقل کرد و بوسید و به او گفت برگرد. او گفت پدرم شهید شده، خودم هم میخواهم بروم و شهید شوم. امام حسین به او گفتند شما دیگر شهیدتان را داده اید، برو و مواظب مادرت باش، جواب داد که مادرم ، مرا فرستاده و شمشیر را او به کمرم بسته است، امام حسین فرمودند مادرت تنها میشود، جواب داد که من میخواهم به پدرم ملحق شوم ، نه مادرم. ماردم مرا فرستاده و گفته ، دیگر نزد من برنگرد! میروى و به پدرت ملحق میشوى...
رحیم پور ازغدی
زمانى که من ازدواج کردم، سالهای پایانى دهه شصت بود. فضاى خاص جبهه و جنگ هنوز در کشور حکمرفا بود. پس از پایان جنک که اوائل دوره نامزدى من بود ، بین بچه هاى هم تیپ ما رائج نبود که آدم دست همسرش را بگیرد و ببرد پارک و رستوران. من به شخصه و برخى دوستانم احساس یکجور گناه میکردیم که با اینهمه رفقاى شهیدمان و این وضعیت انقلاب و کشور و وجود محرومین در جامعه، چه توجیهى دارد که ما دست زنمان را بگیریم و ببریم پارک و رستوران؟،
،چرا وقتی ماشینات جوش میآورد، حرکت نمیکنی؟
کنار زده و می.ایستی؟
چون ممکن است آتش بگیرد و به خودت و دیگران صدمه بزند!
یک بار ایشان از خیابان عبور می کردند و در قهوه خانه ای، از گرام یا رادیو ترانه پخش می شد.
مردم می روند و به صاحب قهوه خانه می گویند که آیت الله دارند می آیند. آن شخص هم دستگاه را خاموش می کند.
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ
ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ .
قوم موسی هم که باشی؛تا"دلت " درست نشود؛
آل فرعونی..!غافلی؛
وصل به دنیایی...دربندجیفه ی دنیا...
فقط شکل "بت"ت؛عوض شده..
زمانی، فرعون؛روزگاری ،گوساله سامری؛
و ..حالا.."خودت "؛
و...همه آنچه تورادرغفلت وگناه فرو می برد...
همه آنچه توراازخدایت دور می کند...
خداوند میفرمایند:
ای فرزند آدم تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم تا اینکه از رحم متنفر نگردی
صورتت را به سمت پشت مادرت قرار دادم تا بوی غذا و معده تو را نیازارد!
برایت متکا در سمت راست و چپ قرار دادم که در راست کبد و در سمت چپ طحال میباشد تا بیارامی.
اسمش ثوبان بود، از اهالی مدینه. میگویند؛ آنقدر پیامبر را دوست میداشت و شیفته ی ایشان بود که اگر روزی نمیدیدشان، پریشان میشد.
یک روز که به محضر رسول الله صل الله علیه و آله رسیده بود، اندوه و پریشانی چنان در چهره اش نمایان گشته بود که حضرت جویای حالش شده بود: تو را چه شده ثوبان؟
دربارۀ واقعۀ صفین میگویند که معاویه قرآنها را بالای نیزه کرد و فریب داد. ولی مسألۀ اصلی قرآنهای سر نیزه نبود. شب قبل از اینکه قرآنها بالای نیزه برود، اشعث یک سخنرانی انجام داد و جاسوسهای معاویه به او خبر دادند و وقتی معاویه این سخنرانی اشعث را شنید، گفت: دیگر قضیه حل شد،
از فردا قرآنها را عَلَم میکنیم و کار تمام میشود.
ادامه...
لعنت بر شیطان!!!
گفت: اسمم را نپرس
گفتم: مگه ایرادی داره؟
گفت: احساس نزدیکی بهت میکنم
.
.
.
گفت: عکست را بردار
گفتم: برای چی؟
این حدیثى که عرض میکنم ، در امالى شیخ طوسى، جلد یک، صفحه پنجاه و پنج آمده است.
حضرت امام سجاد نقل کرده اند که پدرم بارها این جمله را بیان فرمود و بارها از رسول خدا هم نقل کردند که ، مومن نیست کسى که فساد و ظلم را ببیند و از کنارش عبور کند و بگوید به من مربوط نیست .
میدانید حضرت اباعبدالله الحسین که یکنفر یکنفر دنبال یار میگشت، در روز عاشورا عده اى را از صف یارانش بیرون کرد؟ گفت من نمیخواهم که شما شهید شوید! میدانید آنها چه کسانى بودند؟
همان حسینى که فریاد میزند ، هل من ناصر ینصرنى ، کسى نیست که مرا یارى کند؟ صبح عاشورا بین یاران شهادت طلبش که آمده بودند جانشان را فدا کنند، فرمودند هرکس به دیگرى بدهى دارد و حق مالى بر گردن اوست، من نمیخواهم امروز خونش با خون ما مخلوط شود.
تو میخواهى شهید شوى، اما من نمیخواهم تو شهید شوى!
اباعبدالله این عده را از کربلا بیرون کرده، من و شما که از یاران ایشان بالاتر نیستیم. تازه امام حسین آنجا بحث کلاه بردارى و دزدى که نکرده اند، فرموده اند اگر از کسى قرض کرده اید و به او پس نداده اید ، نمیخواهم اینجا باشید، آنوقت فکر میکنید این امام حسین، عزادار خودش را اگر ظلم کند به کسى ، میبخشد؟ یعنى محب امام حسین، بالاتر از کسى است که صبح عاشورا در کربلا آمده است تا شهید شود؟
دوتا امام حسین داریم، دو تا تشیع داریم، دو نوع عزادارى داریم ، دو تا محرم داریم.
ادامه...
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا
ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﺎﻫﻰ [ ﺣﻀﺮﺕ ﻳﻮﻧﺲ ] ﺭﺍ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ ] ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺧﺸﻤﻨﺎﻙ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﻮﻣﺶ ﺭﻓﺖ
فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ
ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻣﺎ [ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺭﺍ ] ﺑﺮ ﺍﻭ ﺗﻨﮓ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ
ادامه...
غدیر و امامت دوازده امام علیهم السلام
در غدیر فقط امیرالمؤمنین علیه السلام معرفی نشد؛ بلکه دوازده امام معصوم علیهم السلام به عنوان سلسله لاینقطع امامت تعیین شدند. البته باید هم چنین می شد؛ زیرا آنچه درباره تعیین جانشین اول پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ضرورت داشت، دقیقا در مراحل بعد نیز تا آخر دنیا مورد توجه بود. لذا آن حضرت دوازده امام علیهم السلام را یک جا به مردم معرفی، و بر حضور آنان به عنوان امام در جامعه تأکید کردند.
قرآن به ولایت تو گویاست.
در قسمتی از زیارت غدیر آمده است:
25 حدیث کمتر شنیده شده در فضایل و مناقب مولانا_علی_ابن_ابیطالب علیه السلام
1.قال رسول الله صلی الله علیه و آله: خداوند برای برادرم علی (ع) فضائل بیشماری قرار داده است ، هر کس یکی از این فضایل را از روی اعتقاد بازگو کند، خداوند گناهان گذشته و حال او را بیامرزد و هر کس یکی از فضائل او را بنویسد و یا نشر دهد ، تا زمانی که نقش از آن نوشته باقی است ، پیوسته فرشتگان برای او آمرزش می طلبند و هر کس یکی از فضائل علی (ع) را گوش دهد ، خداوند گناهانی را که از راه گوش انجام شد ، ببخشد و هر کس نوشته ای از فضائل علی (ع) را بخواند ، خداوند گناهانی را که از راه چشم انجام پذیرفته است ببخشد. (ارشاد القلوب جلد 2 صفحه 2)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ(1)
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟!
«اَینَ المُدَّخَرُ لِتَجدیدِ الفَرائِضِ وَ السُنَن»
«اَینَ المُعَدُّ لِقَطعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ»
خداوند متعال تعدى از حدود الهى را ظلم مى داند و مى فرماید:
«وَ مَن یَتَعَدَّ حُدودَ اللَّهِ فَقَد ظَلَمَ نَفسَهُ
«هر کس از حدود الهى تجاوز کند بر خودش ظلم کرده است».
آیا تخلف از دستور رسول اللَّه و امیرالمؤمنین علیهما السلام تجاوز از حدود الهى و ظلم نیست؟!