دانش آموز : به نام خدا پورشه ماشینی است که ددی ها آنرا برای بچه هایشان می خرند. ددی های پولدار وقتی تعداد فالو های صفحه اینستا گرام بچه هایشان زیاد می شود برای جایزه دادن به آن ها برایشان پورشه می خرند.
دانش آموز : به نام خدا پورشه ماشینی است که ددی ها آنرا برای بچه هایشان می خرند. ددی های پولدار وقتی تعداد فالو های صفحه اینستا گرام بچه هایشان زیاد می شود برای جایزه دادن به آن ها برایشان پورشه می خرند.
شعر طنز آنکس که بداند که نداند !
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
. مادر! مرا ببخش فرزند خشمگین و خطا کار خویش را مادر! حلال کن که سرا پا ندامت است با چشم اشکبار، ز پیشم چو میروی سر تا به پای من غرق ملامت است.
خودت را که به خدا سپردی؛
دیگر نگران هیچ طوفانی مباش،،،،
کشتی نوح را یک غیرحرفه ای ساخت وکشتی تایتانیک را یک حرفه ای..
باور نمیکنم که خدا هیچگاه به ما بگوید نه !!!
اهل ایرانم روزگارم بد نیست کشوری دارم من که به اذعان خود غربیها قدرت اول این منطقه است چه کسی بود صدا زد تحریم؟!
دردی که انسان را به سکوت وا میدارد
بسیار سنگین تر از دردیست که انسان را به فریاد وا میدارد...!
و انسانها فقط به فریاد هم میرسند، نه به سکوت هم
زمین خدا عقیم بود؛ خشک و خالی، سوت و کور.
زمین، دلش می خواست بارور شود، سبز شود؛ اما نمی توانست.
زمین دلش سوخت، خدا به دل زمین نظر کرد؛ خدا همیشه به دل سوخته نظر می کند.
چشمه های اشک از دل زمین جوشید، خاک زمین گل شد، خدا مشتی از گل زمین را برگرفت، از خود در
او دمید و زمین پیش از آنکه باخبر شود، مادر شد.
فرزند زمین، دختری از جنس عشق بود.
تولد او شعله های آتش دوزخ را از زمین دور کرد.
خدا نام او را فاطمه علیهاالسلام گذاشت و با زمین عهد بست که هر کس او را دوست بدارد، آتش او را
نسوزاند.
من آدم کم حافظه ای هستم!!
داشتم تو حال وهوای خودم به اسم اون پرنده ای فکر میکردم که:
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است.
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است.
کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد.
حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است
خارپشتی ازیک مار تقاضا کرد که بگذار
من نیز در لانه تو ,مأواگزینم وهمخانه تو باشم
مارتقاضای خارپشت راپذیرفت
واورا به لانه تنگ وکوچک خویش راه داد!
چون لانه مارتنگ بود
بارالها لطف وافر را از این قاصر مگیر
روی بنما من صبورم رو از این صابر مگیر
ای قوم بدانید بر این شانه سری هست
وقتی که سری هست دلی با جگری هست
من حیدری ام شیعه ی جان بر کف مولا
بر قلب من از جانب مولا نظری هست
گرگ درون
گفت دانایی که: گرگی خیـــــــــره سر// هست پنـــــــــهان در نهاد هـــــر بشر!
زور بازو چاره این گرگ نــــــــیست// صاحب اندیشه دانـــــــــــد چاره چیـــست
عارفی را پرسیدند از اینجا تا به نزد خدای مهربان چه مقدار راه است؟ گفت ": یک قدم "! گفتند: این یک قدم کدام است؟
گفت: پای گذار روی خودت
ما ایرانی ها بخود می نازیم که نماینده ای در مراسم تشییع و تدفین حضرت زهرا -سلام بی پایان خدا بر ایشان باد- داشته ایم.
خوشحالیم که حق را شناختیم و نگذاشتیم گردهای غفلتی که گروهی بر تاریخ اسلام پاشیدند، حق را دست نیافتنی کند.
خوشحالیم که پیگیر ایجاد تمدنی هستیم که بر گلدسته های مساجدش طنینی که حضرت بتول بسیار دوست می داشت، شنیده می شود.
ای مادر خوبیها، ای کوثر! همه ی دنیا را پر میکنیم از:
اشهد ان علیا ولی الله