کلمه حبط به معنای باطل شدن عمل، و از تاثیر افتادن آن است و در قرآن هم جز به عمل نسبت داده نشده، آنچه خدای تعالی در باره ی اثر حبط بیان کرده، باطل شدن اعمال انسان هم در دنیا و هم در آخرت است، پس حبط ارتباطی با اعمال دارد،البته از جهت اثر آخرتی آنها.
یکی از مسائلی که در ارتباط با اعمال انسان ها در قرآن و روایات مورد تأکید واقع شده، کوشا بودن در محافظت از کارهای نیک است که در غیر این صورت ممکن است اعمال نیک ما نتیجه مطلوب را نداشته باشد.
ادامه...
داستان معروفی هست که یک حمال تبریزی از کوچه ای می گذشت. ناگهان بچه ای از پشت بام منزل سقوط می کند و به پایین پرت می شود. حمال فریاد می زند خدایا نگهش دار. ناگهان بچه بین زمین و اسمان معلق می ماند. حمال بچه را بغل می کند و به زمین می گذارد. او در مقابل نگاه متعجب دیگران می گوید این کار چیز خاصی نیود. یک عمر من خدا را اطاعت کردم و به حرف او گوش کردم، یک بار هم خدا به حرف من گوش کرد.
ادامه....
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذٰابِی لَشَدِیدٌ
اگر شما شکر کنید ما شما را زیاد یادمی کنیم.
ضمیر «کم» به ذات شخص برمی گردد. نفرمود لأزیدنّ نعمتکم، برکتکم، و...
بلکه خودمان را مورد خطاب قرار داده است.
حتما حتما حتما شما را زیاد می کنیم. .
ادامه...
«اهانت» و «تحقیر» از مختضات زشت وغیر قابل دفاع زبان است.هر زبانی که به اهانت باز شود، بی گمان الوده شده است، وخود را تحقیرنموده است.
در حدیثی از پیامبر اسلام آمده است:
أَذَلُّ النَّاسِ: مَنْ أَهَانَ النَّاسَ
ذلیل ترین مردمان، کسی است که به مردم اهانت روا دارد.
امام صادق فرموده است:
لا تحقروا مومناً فقیرا،فان من حثرمومناً او استحفت به،حقرهُ الله ولم یزل تاً حتى یرجع عن حقرته او یتوب
هیچ مؤمن فقیری را تحقیر نکنید، به درستی که هر کسی که مومن تهیدستی را تحقیر نموده و کوچکش کند، خدای او را تحقیر می کند و همواره مورد خشم و غضب خداوند خواهد بود، تا از تحقیر کردن بیرون برود، یا توبه کند.
منبع:
نهج الفصاحه/48
بحارالانوار146/75
«انتقاد» یکی از کارکردهای چند وجهی زبان است که هم می تواند مثبت باشد، و هم می تواند منفی باشد.
انتقاد، امری مطلق است و تابع شرایطی است که از جملهٔ آنها می توان به داشتن تخصص و ارتباط به موضوع مورد انتقاد، غرض نداشتن، نحوهٔ بیان و مهمتر از همه، مفید و مثبت بودن اشاره کرد.
انتقاد اگر درست و منطقی و با ضابطه نباشد، «ضد انتقاد» می شود و آثار سوئی از خود بر جای می گذارد که در متون دینی مورد مذمت قرار گرفته است.
در کلامی از علی(ع) آمده است:
النُّصحُ بَینَ المَلأِ تَقریعٌ
نصیحت گوئی تو در میان همگان، به تحقیر شخصیت منتهی می شود.
امام یازدهم میفرماید:
هر کسی که برادر خود را به صورت نهان وعظ نماید، به او اعتبار داده است، و کسی که او را آشکارا نصیحتش نماید، او را زشت نموده است: مَن وَعظ اخاهُ سرا فقد زانَه. "
نصیحت و وعظ همیشه باید سازنده باشد و طوری بیان نشود که مخاطب ما از بیان ما منزجر شود و موجبات ناراحتی و دردسر را فرا هم کند.
منبع:
غررالحکم/775
تحف العقول/489
«اف» به لحاظ ریشهٔ لغوی «اسم فعل» است، به معنای: اتزجرُ، یعنی بیزارم.
در قرآن امده است:
فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا
به آن دو (پدر و مادر) أف مگو و آنها را آزار مده، و به آنها گفتارهای نیکو بگو.
در مجمع البحرین آمده است:
إذا قالَ الرَّجُلُ لِأَخیهِ : اُفٍّ ، اِنقَطَعَ ما بَینَهُما مِنَ الوِلایَةِ
زمانی که مرد به برادرش بگوید: اف ( از تو بیزارم) ولایت موجود در میان آنها، منقطع می شود.
سعیمان همیشه در زندگی این باشد که به دیگران و مخصوصا خانواده و پدرمادر خود احترام بگزاریم و گوش به زنگ فرمایشات آنها باشیم که هیچ کار خیری بهتر از دستگیری پدر و مادر نیست.
منبع:
الاسراء/23
در شعری آمده است: کلی سر جاوز الاثنین، شاع.
هر رازی که از میان دو لب عبور کرد، شایع میشود.
افشاگری، اصولا مقرون به خیانت است، چون مضرات آن، غیر قابل پیشبینی به نظر میرسد.
در حدیثی از پیامبر اسلام، به خیانت بودن افشاگری اشاره شده و آمده است:
و ان من الخیانة ان تُحدّث بسر اخیک.
به راستی یکی از موارد خیانت بازگوئی «سر» برادر است.
علی (ع) نیز فرمودہ است:
من اقبح الغدرہ اذاعه السر
یکی از زشت ترین خیانت ها افشاء سراست.
پس همیشه در زندگیمان سعی در نگهداری و حفظ اسرار دیگران یکی از اولویت های اخلاقی زندگیمان باشد تا موجبات ناراحتی دیگران را فراهم نکنیم به امید زندگی خوش برای همه همنوعانمان.
منبع:
غررالحکم/725
دین در بسیاری از قلمرو فکری و عملی خود(اعم از اینکه تعبدی باشند، یا غیر تعبدی) دارای حصارهائی است که بدون علم کافی و جامع، نمی توان به آنها وارد شد و اظهار اطلاع کرد.
در حقیقت ، لازمه اظهارنظر در خصوص مسائل اساسی دینی و عقیدتی «علم» و «آگاهی» است.
بنابراین، زبانی که بدون این شرط در حوزه ای از حوزه های موضوعات دینی وارد شود، قطعاً دچار اشتباه شده و دیگران را نیز به اشتباه خواهد انداخت.
در قرآن آمده است:
ادامه...
هرچند میان ریشه لغوی و مفهومی «استهزاء» و «تمسخر» تفاوت هائی وجود دارد، قدر مشترک هر دو واژه دستاویز ملعبه و ریشخند قرار دادن اشخاص است.
استهزاء و تمسخر، اصولاً مذموم است، و این مذمومیت در خصوص پیامبران الهی، امامان معصوم و اولیاء خداوند مطلقاً ممنوع بوده و نادرست تلقی می شود و موجب «کفر» و «ارتداد» می شود.
در قرآن آمده است:
ادامه...