شهید محمود مهاجر؛
وقتی که وارد سالن معراج شهدا شدیم، سربازهای راست قامت برای احترام به پدر و مادر شهید جلوی در ایستاده بودند، پدر شهید با صلابتی خاص وارد سالن شهدا شد؛ وقتی دید که تابوت شهدای گمنام در سالن معراج قرار گرفته است،
شهید محمود مهاجر؛
وقتی که وارد سالن معراج شهدا شدیم، سربازهای راست قامت برای احترام به پدر و مادر شهید جلوی در ایستاده بودند، پدر شهید با صلابتی خاص وارد سالن شهدا شد؛ وقتی دید که تابوت شهدای گمنام در سالن معراج قرار گرفته است،
رزمنده ای تعریف میکرد که....
برای گرفتن جیره افطار ته صف بودم، به من آب نرسید .
بغل دستیم لیوان آب رو داد دستم، گفت: من زیاد تشنه نیستم، نصفش رو تو بخور.
فرداش شوخی شوخی به بچه ها گفتم: از فلانی یاد بگیرید، دیروز نصف آب لیوانشو به من داد، بچه ها گفتند: لیوانها همه نصفه بود !!
( شادی روح شهدا صلوات )
عملیاتی که ۲۸ سال و ۵ ماه و ۲۳ روز به طول انجامید و سر انجام به "پیروزی" رسید!
نام عملیات: کربلای ۴
رمز شروع عملیات: یا محمد رسول الله
چهها مچکریم...
اصلا انگار همهی این اتفاقات تقدیر الهی بود!
تقدیر خدا بود که آواکسهای آمریکایی به کمک بعثیها بیان و کربلای ۴ لو بره و مادر غواصان، بیست و هشت سال، شب و روز از بیخبری دسته گلاشون اشک بریزن!
ما با لاله های پرپر وطن تجدید میثاق کردیم شما چرا ناراحتید ؟
شهدا ما آمدیم تا با آرمان های شما تجدید میثاق کنیم ...
شهدا ما شرمنده ایم ...
سلام راوی مجنون،سلام راوی خون
نگاه کن! که نگاهت غزل غزل مضمون تو در مسیر خدا در میان خوف و رجا نشسته روی لبانت تبسمی محزون
موذن شهیدی که سال ها بعد از شهادتش اذان گفت
حاج رحیم صارمی که این روزها در منطقه عملیاتی خیبر در طلائیه مشغول روایت گری است در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، خاطره ای شگفت انگیز از تفحص یکی از شهدا را باز گو می کند که نشان تصدیق آیه " عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ " بودن شهداست.
از اصفهان به قم می رفت. صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می کرد،جلال(شهید جلال افشار ) را آزار می داد. رفت و با خوش رویی به راننده گفت: اگر امکان داره یا نوار رو خاموش کنید یا برای خودتون بذارین
💥راننده با تمسخر گفت:اگه ناراحتی می تونی پیاده شی!!!
شهادت همچون میوه ای است که نمی توان آن را نارس از درخت چید و سعادتی است که خداوند نصیب بندگان خاص و مقربان درگاهش می نماید.