:small_blue_diamond: مثلا وقتی تصمیم می گیرن به رسم بنده پروری و رعیت نوازی وارد چادرهای زلزله زده ها بشن واسه ی اینکه خدای نکرده یه خاری ، تیغی ، شیء خارجی ای چیزی اندام تحتانیشون رو نیازاره، سعی می کنن کفششونو در نیارن و همینطور مث یه آدم با شخصیت سرشون رو بندازن پایین و کفش خاکی گِلی روبذارن روی زار و زندگی مردم.
:small_blue_diamond:حالا مردم که از توی چادرها اومدن توی کانکس ها و فهمیدن با چه مسئولان اهل دلی طرف هستن وقتی می شنون یکیشون اومده توی منطقه برای عکس و خبر و پروپاگاندا، سریع دس بکار می شن فرش و پتو و گلیمشون رو لوله می کنن می کشن یه گوشه ای تا اون آقا با اندام تحتانی مجهز بیاد و کارشو بکنه و بره
:small_blue_diamond:به عزیزان مسئول محبوب ومردمی و دوس داشتنی عرض می کنیم ما هم اونقدر که بفکر قلب دوم شما هستیم کاری به قلب مردم نداریم. اول قلب دوم شما، دوم قلب اول مردم
:small_blue_diamond: چرا؟ چون اگه اندامتحتانی شما زبونم لال گزندی ببینه، اونوقت اندام فوقانی شما خوب کار نمی کنه و اگه اندام فوقانی شما خوب کار نکنه دوباره اونوقت کی هِی واسه ی کارهای مردم #تدبیر کنه و کی هِی توی قلب مردم جوانه های سبز #امید بکاره؟ کی جز شما؟
:small_blue_diamond:ایشالّا سایه سنگین این مسئولان خدوم و خوش قلب از سر این ملت کم کم نشه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
مخاطب به مثابه مشتری: در مباحث مخاطب شناسی: رسانه ها بحث می کنند که مخاطب کیست و چیست؟ یک نگاه لیبرال سرمایه داری این است که مخاطب یک مشتری است. در نگاه دینی ما،مخاطب و مستمع، فردی است که دقایقش امانتی است. که در اختیار ارتباط گر رسانه ای است و باید مطالبی را به او ارائه کنند که به درد دنیا و آخرتش بخورد.