اول) بعد از سه ماه از آغاز اعتراضات سوریه در سال 2011، ارتش آزاد در ژوئن 2011 تشکیل شد و در اکتبر 2011 در ترکیه مستقر شد. آموزش و تجهیز ارتش آزاد به دست ترکیه و آمریکا در اوایل 2012 آغاز شد. در دسامبر 2011 کلینتون از «شورای ملی سوریه» به عنوان نمایندهی مشروع «سوریهای خواهان گذار مسالمتآمیز به دموکراسی» یاد کرد و گفت آمریکا متعهد به یاری رساندن به این گذار است. در فوریهی 2012 ویلیام هیگ هم از طرف انگلیس این شورا را به عنوان نمایندهی مشروع مردم سوریه به رسمیت شناخت. تایمز گزارش داد که عربستان و قطر کمک مالی به گروههای مسلح سوری را آغاز خواهند کرد. در نوامبر 2012، اکثر دولتهای حامی شورشیان سوریه(شورای همکاری خلیج[فارس]، اتحادیه عرب، فرانسه، ترکیه،…) ائتلاف ملی انقلابیون و معارضان سوریه را به عنوان تنها نمایندهی مردم این کشور(به جای دولت دمشق) به رسمیت شناختند. دولت بشار اسد در آستانهی سقوط قرار گرفت. گلعلی بابایی، از نزدیکان سردار همدانی، دیروز دربارهی این دوره گفته است: «دولت سوریه در آستانه سقوط به سر میبرد و حتی شخص بشاراسد نیز دنبال پناه گرفتن به کشور دیگری مانند روسیه بود، حاج حسین همدانی توصیهای به او میکند و میگوید دیگر چیزی برای از دست دادن نمانده، پس بهتر است این اقدام را نیز انجام دهیم تا شاید بتوان از سقوط کشور جلوگیری کرد. او پیشنهاد داد که درهای اسلحهخانههای پادگان را به روی مردم باز کنند». این پیشنهاد منجر به تشکیل نیروی دفاع وطنی(قوات الدفاع الوطنی) در سوریه شد که شبیه به حشدالشعبی عراق، نیرویی شبهنظامی در کنار ارتش است و از مشاوران و مربیان نظامی ایران بهره میبرد. آقای محمدجواد اکبرین دربارهی این رویداد که در اواخر سال 2012، حدود یک سال و نیم بعد از آغاز جنگ داخلی سوریه واقع شد نوشتهاند «ایران، اعتراض به استبداد آلأسد در سوریه را به جنگ داخلی تبدیل کرد تا منافع ایدئولوژیک خود را تأمین کند. سپاه ...وقتی[در سرکوب] ناکام میماند پیشنهاد میدهد که درهای اسلحهخانههای پادگانها را به روی مردم باز کنند تا اعتراض سازمانیافته تبدیل به جنگ داخلی شود».
دوم) ابوبکر بغدادی(رهبر گروه دولت اسلامی عراق) در اوت 2011 گروهی از نیروهایش را تحت رهبری ابومحمد جولانی(رهبر کنونی جبهه النصره) به سوریه اعزام کرد تا در این کشور فعال شوند و اقدام به سازماندهی نیروهای اسلامگرا کنند. این گروه در ژانویهی 2012 با نام جبهه النصره اعلام موجودیت کرد و در نوامبر 2012 دیوید ایگناتیوس در واشنگتن پست از آنها به عنوان قویترین گروه مخالف نام برد و گفت شش تا ده هزار نیرو دارند. آمریکا در ماه آخر سال 2012 النصره را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد. در همین زمان است که معاذ الخطیب، رییس وقت ائتلاف ملی معارضان سوریه(«میانهرو»ها)، از این اقدام آمریکا انتقاد میکند و خواهان حذف النصره از لیست تروریستها میشود. آقای اکبرین از جریانی که معاذ الخطیب نمایندگی میکند با عنوان « ترکیبى از مذهبىهاى سنتى (که در بافت سوریه بسیار پرنفوذند) و روشنفکران سکولار» یاد کردهاند. نسبت مذهبی سنتی و روشنفکران سکولار با جبهه النصره و دولت اسلامی عراق چیست؟ این قرار دادن النصره( که در مقالهی ایگناتیوس به عنوان بخشی از ارتش آزاد معرفی شده است) در لیست سازمانهای تروریستی، تقریباً همان زمانی است که به گفتهی گلعلی بابایی، سردار همدانی از طرف ایران به دولت سوریه پیشنهاد میکند گروه قوات الدفاع الوطنی را تشکیل دهد تا با تروریستها مبارزه کند، اما آقای اکبرین نوشتهاند «جنگ أسد با تروریسم یک دروغ بزرگ بود و مدافعان حرم دروغی بزرگتر».
سوم) ابوبکر بغدادی و ابومحمد جولانی در ادامه به مشکل خوردند و بغدادی ادغام دو گروه را اعلام کرد، اما جولانی به القاعده وفادار ماند و از دولت اسلامی عراق که حالا «دولت اسلامی عراق و شام» نام گرفته بود جدا شد. آقای اکبرین این تاریخچهی حضور اعضای داعش در سوریه را نادیده گرفتهاند و نوشتهاند «اعلام رسمىِ داعش و تسلطش بر بخشى از خاک سوریه مربوط است به ٨ آوریل ٢٠١٣. یعنى از آن ماه آوریل که ارتش سوریه به کمک سپاه، سرکوب سوریها را به اوج رساند تا آوریلِ خلافتِ داعش، دو سال فاصله بود».
چهارم) روایت جنگ سوریه از همان آغاز اعتراضها به لطف رسانههای جریان اصلی به ناکجا رفت؛ همان روزهایی که سربازان ارتش سوریه در جادهها و بدون حضور در تظاهراتها کشته میشدند و بیبیسی و الجزیره و دیگران به دروغ خبر از قتل سربازان طرفدار انقلاب به دست ارتش میدادند. اگر میخواهید بدانید در سوریه چه شد، اخبار روزهای اول را دوباره مرور کنید. حرف زیاد است. به جای این حرفها، شاید بهتر باشد نگاهی به مصاحبهی آخر سال 2013 عبدالجبار العقیدی به عنوان فرماندهی ارتش آزاد سوریه بیاندازیم: «- رابطهی شما با دولت اسلامی عراق و شام(داعش) چگونه است؟
+ خوب. رابطهی من با برادران داعش خوب است.
- آیا با آنها ارتباط دارید؟
+ بله. طبعاً. من تقریباً هر روز برای حل اختلافات و مسائل با برادران داعش در تماس هستم. رسانهها مسائل را بزرگ میکنند. بحثهای زیادی در مورد داعش مطرح میشود که تکفیری هستند یا امثالهم و...
- تکفیری نیستند؟
+ اکثریتشان خیر. عناصری هستند که ممکن است ایدئولوژی غلطی داشته باشند، اما وقتی با آنها به گفتگو مینشینیم
- پس موضوع اشتباهات فردی است؟
+ شاید اشتباهات فردی باشد. اما وقتی با رهبران آنها به گفتگو مینشینیم، آنها چنین ایدئولوژیای ندارند، و رابطه خوب و حتی برادرانه است. اما در بعضی رفتارهایشان در میدان جنگ، اشتباهاتی هست و این عادی است که داعش اشتباهاتی داشته باشد، درست همانطور که ما و گروههای دیگر هم اشتباه میکنیم. هر کس کار کند اشتباه هم میکند. شاید افرادی ایدئولوژی غلطی داشته باشند، تکفیری باشند و آن گونه صحبت کنند».
-اصلاً بیایید فرض کنیم سرکوب اسد و سپاه ایران باعث شد گروه افراطی داعش با شرکت خارجیهایی از فرانسه و اندونزی و چین تشکیل شود و «میانهروها» را کنار بزند و «انقلاب» را به بیراهه ببرد. چه کسی و کسانی با داعش و نیروهایش همکاری کردند و به آنها میدان دادند؟