آنها هم که جد نادرالوجودند. از وسط دو انگشت حضرت امام سیدالساجدین شاه باید نگاه کنند و چهره ی باطن را ببینند. آن مرد از غوغای عرفات تکان خورد و گفت، عجیب است! امسال چقدار حاجی فراوان شده و این همه جمعیت به حج آمده اند. امام برای این که او را از اشتباه بیرون آورند، دو انگشت خود را مقابل چشم او گذاشته و فرمودند: از اینجا نگاه کن. او وقتی نگاه کرد، دید: عجب! گرگ و خوک و شیر و ببر و پلنگ و خرگوش بسیارند؛ ولی جز چند نفر انسان، در این صحرای پرغوغا دیده نمی شود. حضرت امام زین العابدین علیه السلام فرمود:

کَثُرَالضجیجُ وَقََلَ الْحَجیج

ناله و افغان کننده زیاد وحاجی بسیار اندک است.

تا قیامت برپا شود و:

(... تُتلى السّرائر)سورهای طارق، آیه ۹

... باطنها آشکار گردد.

آن روز دیگر صورت، تابع معنا و باطن، غالب بر ظاهر میشود. انسان قیامتی با صورت باطنی اش وارد محشر می گردد و رسواییها به بار می آید. آری! یک روز، تمام لذات دنیا، گند و عفونتش آشکار خواهد شد و نوش هایش مبدل به نیش خواهد گشت. شصت، هفتاد سال خوش بودن ولذت بردن؟ خیال می کنیم به همین سادگی رهایمان می کنند؟! گوسفند زبان بسته که یک مشت علف بیابان خورده؛ سزایش این است که در میان دیگهای داغ ما بیفتد و مغز استخوانش بپزد و در معده ی ما هضم گردد! پس ما که گوشت چرب و نرم آن را می خوریم، چه سزایی خواهیم دید؟ در کدام دیگ از دیگهای داغ عالم خواهیم پخت و در کدام معده از معده های این جهان هستی، هضم خواهیم شد؟ زبان حال گوسفند آویخته ی از قناره ی قصابان این است:

سزای هر خس و خاری که خورده ام دیدم

تویی که پهلوی چربم خوری، چه خواهی دید؟!