معاون حسن روحانی اعلام کرده کسانی که در فاجعه منا از دست رفتند را «شهید منا» نامگذاری کرده‌اند، بنابراین فرزندانشان می‌توانند در مدارس شاهد درس بخوانند، از سهمیه دانشگاه استفاده کنند، از خدمات فرهنگی بنیاد شهید بهره‌مند خواهند بود،

 و همه از خدمت اکیدا «مقدس» سربازی معاف می‌شوند. به محض اینکه با این تصمیم مخالفت کنید عده قابل توجهی در برابرتان جبهه می‌گیرند‌، یک عده احساسات شما را تحریک می‌کنند (روضه می‌خوانند) و عده دیگر با ناچیز شمردن امتیازات تلاش می‌کنند مخالفت‌ها را غیرلازم جلوه بدهند. اما این نمونه بارزی از «تفکر سهمیه» است که در ساختار دولتی ما نفوذ کرده و با استناد به دلایل  خانوادگی تبعیض قانونی ایجاد می‌کند. 


«تفکر سهمیه» و «پدیده آقازادگی» دو روی یک سکه هستند، سکه‌ای که به پیوند خونی و ارثی اصالت می‌دهد و اصل عدالت را به چالش می‌کشد. مخالفت با آقازادگی پذیرفتنی‌تر است اما ایستادن در برابر تفکر سهمیه دشواری دو چندان دارد. دولت باید هر کاری می‌تواند برای تأمین مالی و اجتماعی خانواده شهدا و‌ جانبازان انجام بدهد، اما دادن امتیاز و سهمیه نوعی جدا کردن از جامعه و فرق گذاشتن است.  معنی ندارد کسی که پدر یا مثلا برادرش(!) را در جنگ از دست داده از امتیاز دولتی استفاده کند و از دیگران جلوتر باشد، کشته‌ شدگان فاجعه منا که جای خود دارند! اگر سهمیه امری روا بود خانواده فقرا یا کسانی که حین خدمت جانشان را از دست می‌دهند قطعا شایسته‌تر بودند.