آمریکا در عین برپا کردن دیکتاتوریهای دست نشانده خشن، کششی دائمی به ویران کردن همانها دارد. این ناشی از ذات تمرکزگرای «امپریالیسم» است، که هر قدرت محلی را تهدیدی بالقوه برای اقتدار خویش میبیند، حتی اگر دست نشانده خودش باشد.
علت این که غرب حتی با اپوریسیون حکومتهای دست نشانده خودش لاس میزند، آزادیخواهی و یا تمایل به انارشیسم نیست، بلکه همان تمایل ذاتی به پیشگیری از ثبات در این کشورها است. از همین روست که هیچ حکومت وابسته به غرب تاکنون «عاقبت به خیر» نشده است.
همکاری روشنفکر معترض دمکراسیخواه با استعمار غرب، دقیقا در چهارچوب همین تمایل تخریبگریانه امپریالیستی صورت میپذیرد، هرچند ظاهرش تلاش برای حصول به دمکراسی یا حقوق بشر در این کشورها باشد.
که اگر این بود، قطع حمایت از دیکتاتورها کافی میبود.