برگی زرین از چهل حدیث امام خمینی


به پایان کار خویش بیندیشیم! 

انسان فرضا به مقاصد(دنیائی) خود برسد، آیا استفاده او چند وقت است؟ آیا قواى جوانى تا چند وقت برقرار است؟ 

وقتى بهار عمر رو به خزان گذاشت، نشاط از دل و قوّه از اعضا می رود؛ ذائقه از کار می افتد، طعمها درست ادراک نمی شود، چشم و گوش و قوه لمس و قواى دیگر بیکاره می ‏شوند - لذات بکلى ناقص یا نابود می شود. 

امراض مختلفه هجوم می آورد: جهاز هضم و جذب و دفع و جهاز تنفس کار خود را نمی تواند انجام دهد، جز آه سرد و دل پر درد و حسرت و ندامت چیزى براى انسان باقى نمی ماند.... 


من عجالتا براى جنابعالى فرض می کنم در عالم خیال - که مایه ندارد - صد و پنجاه سال عمر و فراهم بودن تمام بساط شهوت و غضب و شیطنت، و فرض می ‏کنم که هیچ ناملایمى هم براى شما پیش آمد نکند، و هیچ چیز بر خلاف مقصد شما نشود، آیا بعد از این مدت کم، که مثل باد می ‏گذرد، عاقبت شما چیست؟ آیا از این لذات چه ذخیره ‏اى کردید براى زندگى همیشگى خود، براى روز بیچارگى و روز فقر و تنهایى خود، براى برزخ و قیامت خود، براى ملاقات ملائکه خدا و اولیاء خدا و انبیاء او؟.... 


تمام آتش دوزخ و عذاب قبر و قیامت و غیر آنها را که شنیدى و قیاس کردى به آتش دنیا و عذاب دنیا، اشتباه فهمیدى، بد قیاس کردى. آتش این عالم یک امر عرضى سردى است. 


عذاب این عالم خیلى سهل و آسان است، إدراک تو در این عالم ناقص و کوتاه است. همه آتش‏هاى این عالم را جمع کنند روح انسان را نمی تواند بسوزاند، آنجا آتشش علاوه بر اینکه جسم را می ‏سوزاند روح را می سوزاند، قلب را ذوب می کند، فؤاد را محترق می ‏نماید. 


تمام این‏ها را که شنیدى و آنچه تا کنون از هر که شنیدى جهنم اعمال تو است که در آنجا حاضر می ‏بینى که خداى تعالى می فرماید: 

«وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا» 18: 49. 

یعنى «یافتند آنچه کرده بودند حاضر.» 


اینجا بد گفتى به مردم، قلب مردم را سوزانیدى، این سوزش قلب عباد خدا را، خدا می ‏داند چه عذابى دارد در آن دنیا، وقتى که دیدى می فهمى چه عذابى خودت براى خودت تهیه کردى. 


در بعضى از روایات موثقه است که در جهنم یک وادى است از براى متکبرها که او را «سقر» می ‏گویند، شکایت کرد به خداى تعالى از شدت گرمى و حرارت و خواست از خداى تعالى که اذن دهد او را نفس بکشد، پس از اذن نفسى کشید که جهنم محترق گردید! 

چهل حدیث صفحه 21