فرق اسلام و مسیحیت !
دو نفر از جوانان مسیحى که مسلمان شده و براى تحصیلات دینى به مراکش رفته بودند، تعریف مى کردند که : چند سال قبل ، در اسپانیا زندانى شده بودیم .
در زندان با یک جوان مسلمان عراقى آشنا شدیم . او روزها به هنگام بیکارى ، در گوشه اى مى نشست . و با صوتى خوش قرآن مى خواند. ما که مسیحى بودیم و زبان عربى نمى دانستیم : از حرفهاى او چیزى نمى فهمیدیم ، اما از قرآن خواندنش لذتى معنوى مى بردیم .
به همین خاطر تصمیم گرفتیم که از اوقات فراغت خود استفاده کرده . عربى یاد بگیریم . نزد همان جوان مسلمان ، کم کم عربى را یاد گرفتیم ، طورى که هر گاه او قرآن خواند، ما معنى آیات را مى فهمیدیم ، تا این که او یک روز این آیه را خواند: ((از خداوند رحمتش را بخواهید.)) و سپس آیه اى خواند که : وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ((بخوانید مرا، تا اجابت کنم شما را.)) و بار دیگر، این آیه را تلاوت کرد: ((هنگامى که بندگانم از من چیزى بخواهند، من به آنان نزدیک هستم .))
در این هنگام ما به فکر فرو رفتیم که چقدر بین اسلام و دین مسیحیت (فعلى ) تفاوت است . مسلمانان هرگاه بخواهند با خدا حرف بزنند، احتیاج به واسطه ندارند. ولى مسیحیان در دین خود تشریفات پوچ و بیهوده اى دارند.
آنها مى گویند که هیچ کسى نمى تواند بدون واسطه با خدا حرف بزند و براى این کار حتما باید نزد کشیشها برود و به گناهان خود اعتراف کند و پولى بپردازد تا کشیش او را بیامرزد، در حالى که خود کشیش ؛ هیچ راهى به سوى خداوند ندارد.
ما از شنیدن این آیات منفعل شده و به شک افتادیم . و با خود فکر کردیم : آیا به راستى خداوند به ما نزدیک است و ما بدون واسطه مى توانیم از او بخواهیم ؟))
مدتى گذشت تا اینکه روزى در زندان گرفتار عطش و تشنگى شدیم و هیچکس هم در محوطه زندان نبود تا از او آب بخواهیم . وقتى که از تشنگى به حالت مرگ افتادیم ، ناگهان به یاد آیات قرآن افتادیم و دعا کردیم که : ((خدایا، اگر این آیات از جانب تو و محمد صلى الله علیه و آله فرستاده توست ، به داد ما برس که داریم از تشنگى هلاک مى شویم .))
در این موقع ، ناگهان از دیوار مقابل ما، جوى آبى جارى گردید. ما از آن آب نوشیدیم و سیراب شدیم و در همان لحظه تصمیم گرفتیم که مسلمان شویم . پس از رهایى از زندان اسلام را اختیار نموده و براى ادامه تحصیلات به اینجا آمدیم
منبع:
آدابى از قرآن ص 205