تاریخ آئینه تمام نماى ملل گذشته است . در آن علل بدبختى نافرجامى ، و یا پیروزى و کامرانى ملتها منعکس ‍ مى باشد.

یکى از خوشبختى هاى ما همین است که نخستین نفراتى نیستیم که قدم به صفحه زمین گذارده ایم . چشمهاى بیدار ستارگان شاهد زندگى میلیونها مردمى بوده است که پیش از ما روى این زمین زندگى داشته اند و داراى نشاطها و غمها، روشنیهاو تیرگیها، عشقها و کینه ها، جنگها و صلح ها، هزاران صحنه مختلف زندگى بوده اند.

گرچه آنان بسیارى از اسرار زندگى خود را براى همیشه با خود به خاک برده اند و همراه وجودشان به دریاى فراموشى ریخته شده است ، ولى قسمتهاى قابل توجه زندگى آنها را نویسندگان یا طبقه هاى زمین و یا ویرانه هاى به ظاهر ساکت ، براى ما حفظ کرده ، و آزمایشگاهى بزرگ و پر قیمت از آن براى ما ساخته اند.

مطالعه صفحات تاریخ پیشینیان ، بررسى در لابه لاى طبقات زمین و دقت در آثار پرشکوه و عبرت انگیز آنها بسیار آموزنده است و عمر ما را به مقیاس قابل ملاحظه اى زیاد مى کند.

مگر نه این است که حاصل عمر جز یک مشت تجربه چیزى نیست ؟! آیا تاریخ عالیترین تجربیات را در اختیار ما نمى گذارد؟! مگر نه تاریخ آئینه تمام نماى زندگى ملل گذشته است و در آن علل بدبختى و نافرجامى و یا پیروزى و کامرانى ملتها منعکس مى گردد؟!

کتاب آسمانى ما دستور مى دهد که زندگى اقوام گذشته را بخوانیم و از خصوصیات زندگى آنها درس عبرت بگیریم .

أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ‏

آیا در زمین به گشت و گذار نپرداخته‌اند تا بنگرند که سرانجام کار مردمان پیش از ایشان به کجا کشیده است‌ ؟ آن کسانی که از ایشان نیروی بیشتری داشته‌اند ، و زمین را بهتر کاویده و زیر و رو کرده‌اند ( تا آب و مواد معدنی را استخراج ، و درختان و گیاهان را در آن کشت و زرع کنند ، ) و زمین را بیش از ایشان آباد کرده‌اند و در عمران آن کوشیده‌اند ، و پیغمبرانشان معجزه‌ها بدیشان نموده‌اند ( و دلائل روشنی را بر صحّت رسالت خود ارائه داده‌اند ، امّا به جای تسلیم فرمان خدا شدن ، علم طغیان و کفران برافراشته‌اند و راه کشتن پیغمبران در پیش گرفته‌اند و عاقبت به مجازات دردناک خود گرفتار آمده‌اند ) و خدا بدیشان ستم نکرده است ، ولیکن خودشان ( با انجام کفر و معاصی ) به خویشتن ستم نموده‌اند .‏(1) 

امیرمؤ منان على (ع ) مى فرماید: ((فرزندم اگر چه من باملل گذشته همزمان نبودم ، اما تاریخ آنها را با دقت خوانده ام و به پستیها و بلندیها روزگار و قوانین ملل واقف شده ام . من آنچنان تاریخ آنها را خوانده و بر آن مسلطم که گوئى با آنها زندگى کرده ام و در حوادث زندگى با آنها همقدم بوده ام .))

تاریخ بهترین راهنماى نسل حاضر است و تدریس آن بمراتب از تدریس فیزیک و شیمى فیزیک و شیمى مشکلتر مى باشد. مسائل فیزیک و شیمى فرمول دارد. اگر استاد بر فرمولها مسلط باشد به خوبى مى تواند از عهده تدریس بر آید، اما تاریخ غور و بررسى و با اصطلاح اجتهاد و قضاوت لازم دارد. معلمان تاریخ تا این قوه را در خود احساس ‍ نکنند نمى توانند از عهده نتایج عالى تاریخ بر آیند. بنابراین هر شخص تاریخ ‌دان را نمى توان مورخ نامید.

هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست

نه هر که سر نتراشد قلندرى داند

کوشش کنیم رموز تاریخ را بفهمیم ، والا سرودن تاریخ سودى ندارد. رموز تاریخ همان داروهاى تلخ تاریخ است که انسان پس از دقت کامل به دست مى آورد و مى تواند بیماریهاى فردى و اجتماعى را معالجه کند.

خوب است هر فرد بینا خصوصا افرادى که زماندار مردم و مصدر کار مى باشند تاریخ انگلستان ، تاریخ انقلاب کبیر فرانسه ، بالاخص تاریخ اسلام و سرگذشت سقوط بنى امیه و انقلاب بنى عباس را بدقت بررسى کنند و علل سقوط آنهائى را که سالیان دراز بر مردم حکومت مى کردند به دست بیاورند.

اصولا باید کوشش کنیم روح مطالعه و خواندن کتاب را در خود ایجاد کنیم ؛ زیرا مطالعه سطح فکر را بالا مى برد و قواى دماغى را تقویت مى کند.

امروزه مقدار مصرف کاغذ در هر کشور، مقیاس تمدن و ترقى آن است و مى گویند سویس که مهد تمدن است ، از تمام ممالک جهان نسبت به جمعیت خود بیشتر کاغذ مصرف مى کند.

آمارهاى دقیقى از تعداد و تیراژ کتابهائى که در یک کشور چاپ مى شود برمى دارند و آمار مراجعه کنندگان به کتابخانه هاى عمومى را ضبط مى کنند تا از این راه مقیاس برترى فکرى را در هر سال نسبت به سنوات قبل و یا کشورهاى دیگر بسنجند.

اسرار مؤ لفان و رازهاى نهفته آنان در لابه لاى کتاب پنهان است . روزى که ارسطو خواست کتاب خود را منتشر کند، اسکندر مقدونى جلوگیرى کرد تا دیگران به افکار بلند استاد وى دست نیابند.

پاپها و کشیشان در قرون تاریک وسطى با پدید آوردن ((شرکت اعضاى علم )) در میان گروهى خاص ، دیگران را از خواندن کتاب ممنوع ساختند تا از نادانى و جهالت مردم بیشتر استفاده کنند و بهتر بر آنها حکومت نمایند.

کتاب خوب ، سازنده اخلاق و تکمیل کننده شخصیت است . کتاب رموز زندگى را مى آموزد، ولى باید از خواندن کتابهاى پوچ و بى مغز گریخت ؛ زیرا این قبیل کتابها از فعالیتها دماغ مى کاهد. به قول دانشمندى : ((بگو ببینم چه مى خوانى تا بگویم تو چیستى ؟!))

و به قول شو پنهاور: ((عمر گرانبهاتر از این است که انسان آنرا در خواندن کتابهاى پوچ بکار ببرد.))

همواره باید بکوشیم که در هر شبانه روز، وقتى را براى مطالعه کتابهاى سودمند و آموزنده اختصاص دهیم و کتاب را بهترین دوست تلقى کنیم .

خوشتر از کتاب در جهان یارى نیست

در غمکده زمانه غمخوارى نیست

هر لحظه از او بگوشه تنهائى

صد راحتى است هرگز آزادى نیست

پ ن:

1-سوره روم ، آیه 9.

منبع:

کتاب رمز پیروزی مردان بزرگ