یکى از اصحاب پیامبر به نام جابر میگوید،در جنگ احزاب در جریان حفر خندق به دور مدینه،اینقدر پیامبر کار کرده بود و کلنگ زده بود که خسته و گرسنه روى حصیرى خوابیده بود و روى شکمش سنگ بزرگى گذاشته بود تا فشار آن ،مقدارى از درد گرسنگى اش را تسکین دهد.
یکى از اصحاب پیامبر به نام جابر میگوید،در جنگ احزاب در جریان حفر خندق به دور مدینه،اینقدر پیامبر کار کرده بود و کلنگ زده بود که خسته و گرسنه روى حصیرى خوابیده بود و روى شکمش سنگ بزرگى گذاشته بود تا فشار آن ،مقدارى از درد گرسنگى اش را تسکین دهد.