در دانشگاه ها نیز یکی از دانشکده های قدیمی، دانشکده اقتصاد است که تا کنون دهها هزار دانشجو از آن فارغ التحصیل شده اند، ولی متاسفانه در صحنه عمل، حوزه علمیه المکاسب می خواند و مردم به کسب و کار خودشان مشغولند، فارغ از اینکه هر یک چه می کنند، چه می گویند و چه می خواهند و دانشکده های اقتصاد نیز، پس از چند دهه از تاسیس آنها و گذشت 38 سال پس از انقلاب اسلامی، هنوز یک مکتب اقتصادی ایرانی_ اسلامی ارائه نکرده است!
دولت های پس از انقلاب هم، در عمل یا به دست دانش آموختگان نئوکینزی انگلیسی اداره شده و یا به دست طرفداران مکتب شیکاگوی آمریکا! اقتصاد مقاومتی هم آرمانی است که همه ولایت مدران به آن به دید احترام می نگرند! چه بدانند چیست و چه اینکه اصلا ندانند!

در قرآن مجید نمونه یک طرح تعالی اقتصادی، طرح حضرت یوسف است، کودکی که توسط برادرانش مضروب شده و به چاه افکنده می شود، آنگاه به بردگی کشانده می شود، بعد اتهام زنا می خورد و هفت سال به زندان می افتد، در زندان به تربیت کادر مورد نیاز خود همت می گمارد و بعد به عنوان یک معّبر خواب، از خواب یک پادشاه کافر دو برنامه توسعه هفت ساله اقتصادی ارائه می دهد که نه تنها مردم پهناور مصر و همسایگان آنرا از قحطی و مرگ نجات می دهد، بلکه در خلال آن بتکده ها را نابود می کند و دین خود را رسمیت می بخشد و عدالت اجتماعی و اقتصادی را نیز تا حدود زیادی محقق می کند!
قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ]یوسف] گفت مرا بر خزانه‏هاى این سرزمین بگمار که من نگهبانى دانا هستم ﴿۵۵، یوسف﴾
 سرانجام عزیز مصر می شود، از ته چاه تا اوج قدرت و در نهایت مردم سرزمینی که زمانی کافر بودند، مسیر رود نیل را عوض کرده و او را در کف رود نیل دفن می کنند تا آب این رودخانه خروشان برای همیشه مبارک باشد.